ما ره نشین مردم دیدار دوستیم


سختی کشیم، حیف که غمخوار دوستیم

هر دم خیال بازی و فکر کرشمهٔ


دشمن تراش خاطر و آزار دوستیم

ای نوحه سنج ناله بر زدی ز لب، که ما


نازک دلان گریهٔ بسیار دوستیم

ما می گزیم شهد ریا را نه زهد را


تسبیح دشمنیم نه زنار دوستیم

در عجز لذتیست، تو در کار خویش باش


ما تشنهٔ شهادت و زنهار دوستیم

ای عندلیب گلبن دستان سرا، که من


منصور نغمهٔ رسن و دار دوستیم

خلوت نشینی از من و عرفی مجو که ما


رسواییان کوچه و بازار دوستیم